اهداف و رهاوردهای تشکیل خانواده
چکیده: در نگاه و اندیشه اسلامی، خانواده دارای چنان قداستی است که آن را محبوب ترین نهاد اجتماعی در نزد خدای متعال دانسته اند. در این نوشتار به برخی از اهداف و رهاوردهای تشکیل خانواده از نگاه حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1497/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1497/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
اهداف و رهاوردهای تشکیل خانواده
از نظر اسلام، دستگاه خلقت با هدفداری خاص خود، موجودات را به سوی کمالاتی سوق می دهد که استعدادش را در وجود آنها نهفته است ازدواج نیز سنگ بنای اولیه خانواده و عاملی اساسی در شکل گیری این نهاد بزرگ بوده و افزون بر این، وسیله ای برای حفظ دین و اعتقاد انسان و تکامل اوست. اهداف و رهاوردهای ازدواج از جهات چندگانه شایسته بررسی است که به برخی اشاره می شود.
1. آرامش درونی
دو رکن خانواده، یعنی زن و مرد، باید برابر همدیگر از کشش برخوردار باشند، تا رضایت و نشاط احساس کنند و این احساس زمانی به دست می آید که کانون خانواده آرامش و آسایش داشته باشد و این کانون از راه تفاهم برخاسته از محبت و مودت تحقق پیدا می کند، از این رو قرآن کریم می فرماید: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»[1]؛ و از نشانه های اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید، تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. هر آینه، در این کار برای مردمی که بیندیشند، نشان هایی است.
واژه زوج در قرآن، هم برای زن و هم مرد به کار می رود، چنان که می فرماید: «وجعل منه الزوجین الذکر والأنثى»[2]ونهاده است از او دو زوج نر و ماده را. «زوج» در آیه می تواند هر یک از زن و مرد باشد و اختصاص دادن ازواج به زنها ادعایی بی دلیل است، زیرا هر یک از مردان و زنان نسبت به همدیگر نیاز احساس می کنند و احساس نیاز به همسری که کنارش آرامش حاصل شود، ویژه زن یا مرد نیست.
توضیح: هر ناقصی مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندی به چیزی گرایش دارد که نیاز او را برطرف کند و این ویژگی، هم در زن، هم در مرد هست، از این رو به دنبال آن از مودت و رحمت دو سویه و دو جانبه میان زن و مرد خبر می دهد؛ یعنی زنان و مردان به گونه ای خلق شده اند که مودت و رحمت میانشان حاکم است و وقتی رحمت و مودت دو جانبه بود، آرامش و سکون نیز دو جانبه است، بنابراین زن و مرد نیازهایی دارند که در سایه همزیستی آنان تأمین می شوند و این نیاز، محدود به نیاز جنسی نیست؛ بلکه نیازهای انسانی را نیز در بر می گیرد.
واژه زوج در قرآن، هم برای زن و هم مرد به کار می رود، چنان که می فرماید: «وجعل منه الزوجین الذکر والأنثى»[2]ونهاده است از او دو زوج نر و ماده را. «زوج» در آیه می تواند هر یک از زن و مرد باشد و اختصاص دادن ازواج به زنها ادعایی بی دلیل است، زیرا هر یک از مردان و زنان نسبت به همدیگر نیاز احساس می کنند و احساس نیاز به همسری که کنارش آرامش حاصل شود، ویژه زن یا مرد نیست.
توضیح: هر ناقصی مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندی به چیزی گرایش دارد که نیاز او را برطرف کند و این ویژگی، هم در زن، هم در مرد هست، از این رو به دنبال آن از مودت و رحمت دو سویه و دو جانبه میان زن و مرد خبر می دهد؛ یعنی زنان و مردان به گونه ای خلق شده اند که مودت و رحمت میانشان حاکم است و وقتی رحمت و مودت دو جانبه بود، آرامش و سکون نیز دو جانبه است، بنابراین زن و مرد نیازهایی دارند که در سایه همزیستی آنان تأمین می شوند و این نیاز، محدود به نیاز جنسی نیست؛ بلکه نیازهای انسانی را نیز در بر می گیرد.
2. تداوم نسل
اسلام، هدف از ازدواج را تشکیل خانواده، ماندگاری نوع انسان و تربیت فرزندان صالح می داند. دوستی فرزند، غایت بالعرض است که متاخر از غایت بالذات است و بر طریق لزوم نیز نیست. در ازدواج، غایت بالذات، تولید نسل است و غایت بالعرض، محبت فرزند.[3]
بر اساس آموزه های قرآنی، زن و مرد در دستیابی به تکثیر نسل شریک اند، به گونه ای که هر یک بی دیگری در تکثیر نسل توانایی ندارد و تحقق این مقصود به مشارکت و همکاری زن و مرد وابسته است: « اطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»[4] ؛ خدا پدید آورنده آسمان ها و زمین است. از خودتان برای شما جفت هایی نهاد و از دام ها نیز نر و ماده قرار داد؛ بدین وسیله، شما را بسیار می گرداند. چیزی مانند او نیست و وی شنوای داناست. تکثیر نسل، وابسته به تولید نسل و پرورش آن است، و زن پرورش دهنده نسل در رحم. قرآن با بیان این مسئله به صورت مثال می فرماید: «نقش زن در جامعه بشری برای تولید مثل، بسان کشتزاری است که عمل آن، نشو و نمای بذر است و مرد در این میان، هنری جز بذرپاشی ندارد»، از همین رو میزان مشارکت مرد در تولید مثل، بسیار اندک است.
افزون بر تولید مثل زن، مرحله تداوم نسل تولید شده نیز از نقش های اساسی در تغذیه کودک و رشد وی برخوردار است. ایفای مسئولیت رشد و بقاء از سوی زن در زمانی دراز انجام می شود و با رنج و دشواری نیز همراه است. برای همین جهت است که فرزندان باید به آنها احسان کنند: « وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا»[5]؛ و انسان را درباره پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم؛ مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج، وی را به دنیا آورد و بار برداشتن و از شیر گرفتن او سی ماه است.
چنان که برای پرورش جسم نسل ابزارهایی در زن نهاده است، از جهت عواطف و احساسات نیز مادر را برای پرورش امر بارداری، دارای روحی لبریز از عواطف مثبت، بخشش و ایثار آفریده، تا اعتماد نوزاد را به خود جلب کند و با او به تعامل بپردازد.
نقش مادر، تنها پاسخ به نیازهای جسمی کودک نیست؛ بلکه در پس اینها پایه های شخصیتی وی شکل می گیرد و چون چنین نقشی را در تعامل با فرزند ایفا می کند، باید شخصیتی آرام و آرامش بخش داشته باشد.
زن در این مرحله، مظهر خلاقیت خدای والا، تجلی گاه اوصاف دل انگیز خدایی، چون رحمت، عطوفت و رأفت است، زیرا پروردن چیزی بی این اوصاف به سامان نمی رسد و به سخن دیگر، ایجاد فرزندی که مایه نشاط و شادی باشد، بی این ویژگی ها شدنی نیست و برای همین جهت است آنان که فرزند را دردسر آفرین می دانند، در پی تکثیر نسل نیستند.نقش مادر، تنها پاسخ به نیازهای جسمی کودک نیست؛ بلکه در پس اینها پایه های شخصیتی وی شکل می گیرد و چون چنین نقشی را در تعامل با فرزند ایفا می کند، باید شخصیتی آرام و آرامش بخش داشته باشد.
نتیجه: طبیعت زن باید به گونه ای تجهیز شده باشد که دوران بارداری، شیردهی و نگهداری از کودک را از بهترین دوره های زندگی خود بداند و اگر از زمینه مساعد روانی با آنچه اندامش برای آن پی ریزی شده است برخوردار نباشد، نمی تواند از عهده این مسئولیت برآید.
بر اساس آموزه های قرآنی، زن و مرد در دستیابی به تکثیر نسل شریک اند، به گونه ای که هر یک بی دیگری در تکثیر نسل توانایی ندارد و تحقق این مقصود به مشارکت و همکاری زن و مرد وابسته است: « اطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»[4] ؛ خدا پدید آورنده آسمان ها و زمین است. از خودتان برای شما جفت هایی نهاد و از دام ها نیز نر و ماده قرار داد؛ بدین وسیله، شما را بسیار می گرداند. چیزی مانند او نیست و وی شنوای داناست. تکثیر نسل، وابسته به تولید نسل و پرورش آن است، و زن پرورش دهنده نسل در رحم. قرآن با بیان این مسئله به صورت مثال می فرماید: «نقش زن در جامعه بشری برای تولید مثل، بسان کشتزاری است که عمل آن، نشو و نمای بذر است و مرد در این میان، هنری جز بذرپاشی ندارد»، از همین رو میزان مشارکت مرد در تولید مثل، بسیار اندک است.
افزون بر تولید مثل زن، مرحله تداوم نسل تولید شده نیز از نقش های اساسی در تغذیه کودک و رشد وی برخوردار است. ایفای مسئولیت رشد و بقاء از سوی زن در زمانی دراز انجام می شود و با رنج و دشواری نیز همراه است. برای همین جهت است که فرزندان باید به آنها احسان کنند: « وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا»[5]؛ و انسان را درباره پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم؛ مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج، وی را به دنیا آورد و بار برداشتن و از شیر گرفتن او سی ماه است.
چنان که برای پرورش جسم نسل ابزارهایی در زن نهاده است، از جهت عواطف و احساسات نیز مادر را برای پرورش امر بارداری، دارای روحی لبریز از عواطف مثبت، بخشش و ایثار آفریده، تا اعتماد نوزاد را به خود جلب کند و با او به تعامل بپردازد.
نقش مادر، تنها پاسخ به نیازهای جسمی کودک نیست؛ بلکه در پس اینها پایه های شخصیتی وی شکل می گیرد و چون چنین نقشی را در تعامل با فرزند ایفا می کند، باید شخصیتی آرام و آرامش بخش داشته باشد.
زن در این مرحله، مظهر خلاقیت خدای والا، تجلی گاه اوصاف دل انگیز خدایی، چون رحمت، عطوفت و رأفت است، زیرا پروردن چیزی بی این اوصاف به سامان نمی رسد و به سخن دیگر، ایجاد فرزندی که مایه نشاط و شادی باشد، بی این ویژگی ها شدنی نیست و برای همین جهت است آنان که فرزند را دردسر آفرین می دانند، در پی تکثیر نسل نیستند.نقش مادر، تنها پاسخ به نیازهای جسمی کودک نیست؛ بلکه در پس اینها پایه های شخصیتی وی شکل می گیرد و چون چنین نقشی را در تعامل با فرزند ایفا می کند، باید شخصیتی آرام و آرامش بخش داشته باشد.
نتیجه: طبیعت زن باید به گونه ای تجهیز شده باشد که دوران بارداری، شیردهی و نگهداری از کودک را از بهترین دوره های زندگی خود بداند و اگر از زمینه مساعد روانی با آنچه اندامش برای آن پی ریزی شده است برخوردار نباشد، نمی تواند از عهده این مسئولیت برآید.
٣. ارضای نیازهای جنسی
شئون تحریکی انسان، همچون شهوت و غضب، دارای دو قلمرو متفاوت اند که یکی برکت آفرین و دیگری تباه کننده و خطرناک است. منطقه پربرکت شهوت، مسئول حفاظت از شخص و نوع انسان است، زیرا شهوت و اشتهای آدمی به خوراک و پوشاک و ...، سلامت و ادامه زندگی را برای هر فردی از بشر تأمین می کند و میل و شهوت انسان به ازدواج و همسریابی، از نوع آدمی حفاظت می کند و نسل او را تداوم می بخشد،[6] چنانکه اصل جریان ازدواج امیر مؤمنان (علیه السلام) با مادر عباس (ام البنین) با هدف دارا شدن فرزندانی شجاع بوده است.[7]
از آنجا که مسئولیت تشکیل خانواده و همسر گرفتن، اداره و تربیت فرزندان و تأمین هزینه زندگی خانواده کاری بسیار دشوار است که انسان به آسانی به آن تن نمی دهد، خدای سبحان او را به گونه ای آفریده که از طرفی از تنهایی رنج برد و از سویی باید به غریزه جنسی پاسخ دهد و از نکاح لذت برد، تا زمینه تشکیل خانواده و تکثیر نوع فراهم شود. خدای سبحان برای بقای اصل انسان، دستگاه هاضمه را آفرید و برای ماندگاری نسل انسان، دستگاه تناسلی را؛ و برای تحمل کارهای پر رنج بقای اصل و نسل، آن را با لذت همراه ساخت. خوردن و نوشیدن در دنیا برای ماندن شخص است و انتخاب همسر برای بقای نوع: شخص با دستگاه تغذیه می ماند و نوع با دستگاه تناسل؛ و چون حفظ نوع وظیفه هر فرد است و انجام دادن این وظیفه کاری بسیار دشوار، خدا همراه آن لذتی قرار داد، تا انسان به ازدواج تن دهد، پس اصل ازدواج، داخل در حب شهوات مذموم نیست و افزون بر ترغیب های فراوان در آیات و روایات به آن، ضرورتی طبیعی و اجتناب ناپذیر است. آری! حب شهوت غریزی و جنسی نکوهیده است.[8]
این لذت، در حکم مزد تحمل زحمت تأمین عائله است؛ نه هدف نکاح، هرچند برخی هدف را از وسیله بازنمی شناسند و گمان می برند که هدف ازدواج، لذت های جنسی است، از این رو همواره به شهوترانی می پردازند. براین اساس، ازدواج برای تربیت اولاد شایسته و تولید نسل و بقای آن عاقلانه است و اگر تنها برای اطفای غریزه جنسی باشد، کاری جاهلانه است.[9]
از آنجا که مسئولیت تشکیل خانواده و همسر گرفتن، اداره و تربیت فرزندان و تأمین هزینه زندگی خانواده کاری بسیار دشوار است که انسان به آسانی به آن تن نمی دهد، خدای سبحان او را به گونه ای آفریده که از طرفی از تنهایی رنج برد و از سویی باید به غریزه جنسی پاسخ دهد و از نکاح لذت برد، تا زمینه تشکیل خانواده و تکثیر نوع فراهم شود. خدای سبحان برای بقای اصل انسان، دستگاه هاضمه را آفرید و برای ماندگاری نسل انسان، دستگاه تناسلی را؛ و برای تحمل کارهای پر رنج بقای اصل و نسل، آن را با لذت همراه ساخت. خوردن و نوشیدن در دنیا برای ماندن شخص است و انتخاب همسر برای بقای نوع: شخص با دستگاه تغذیه می ماند و نوع با دستگاه تناسل؛ و چون حفظ نوع وظیفه هر فرد است و انجام دادن این وظیفه کاری بسیار دشوار، خدا همراه آن لذتی قرار داد، تا انسان به ازدواج تن دهد، پس اصل ازدواج، داخل در حب شهوات مذموم نیست و افزون بر ترغیب های فراوان در آیات و روایات به آن، ضرورتی طبیعی و اجتناب ناپذیر است. آری! حب شهوت غریزی و جنسی نکوهیده است.[8]
این لذت، در حکم مزد تحمل زحمت تأمین عائله است؛ نه هدف نکاح، هرچند برخی هدف را از وسیله بازنمی شناسند و گمان می برند که هدف ازدواج، لذت های جنسی است، از این رو همواره به شهوترانی می پردازند. براین اساس، ازدواج برای تربیت اولاد شایسته و تولید نسل و بقای آن عاقلانه است و اگر تنها برای اطفای غریزه جنسی باشد، کاری جاهلانه است.[9]
4.صیانت از گوهر دین
از اهداف مهم تشکیل خانواده، صیانت از گوهر دین است، زیرا همسران بایستی همچون لباس: «هن لباس لکم وأنتم لباس لهن»[10] پوشاننده عیوب، حافظ آبرو، مایه آرامش و نگهبان هم باشند و با داشتن رابطه ای تنگاتنگ، مانع رهیابی بیگانه فتنه گر به درون زندگی خویش شوند و تماس و تأمین غریزه جنسی را به یکدیگر محدود سازند. براین اساس، مهم ترین بهره ای که از ازدواج نصیب همسران می شود، صیانت گوهر دین از غارت ابلیس از خارج، و چپاول هوس از داخل است. ازدواج هرچند اطفای غریزه را همراه دارد، صبغه ملکوتی اش صیانت از گناه و حراست از نگاه آلوده است. زن با انتخاب شوهر و مرد با گزینش همسر، بهانه ای برای آسیب پذیری ندارد.
خلاصه، غرض اصلی از ازدواج، اطفای غرایز جنسی نیست؛ بلکه تأمین رفاه و آرامش در پرتو تأسیس کانون گرم خانواده و صیانت از گوهر دین است.
خلاصه، غرض اصلی از ازدواج، اطفای غرایز جنسی نیست؛ بلکه تأمین رفاه و آرامش در پرتو تأسیس کانون گرم خانواده و صیانت از گوهر دین است.
پاورقی:
[1] . سوره روم، 21.
[2] . سوره قیامت، آیه 39.
[3] . تسنیم، ج 17، ص 272، رحیق مختوم، ج 2-4، ص 315.
[4] . سوره شوری، آیه 11.
[5] . سوره احقاف، آیه 15.
[6] . ر.ک: حیات حقیقی انسان در قرآن، ص۱۲۱.
[7] . اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
[8] . ر.ک: تسنیم، ج 13، ص 319.
[9] . ر.ک: همان، ج۱۷، ص۲۷۲.
[10] . سوره بقره، آیه 187.
منبع: کتاب «خانواده متعادل و حقوق آن»
نویسنده: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
نویسنده: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
بیشتر بخوانید :
کارکردهای تربیتی خانواده (بخش اول)
کارکردهای تربیتی خانواده (بخش دوم)
کارکردهای خانواده (حمایت و مراقبت)
کارکردهای خانواده
اهداف و کارکردهای خانواده در اسلام
کاربرد مهارتهای زندگی در تعادل عاطفی خانواده (بخش اول)
داستانهای تربیتی خانواده
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}